فریاد دیوارها: گذری مختصر بر گرافیتیهای فلسطینی

انسان از قدیمیترین دورانها همواره به ثبت وقایع زندگی روزمره خود بر دیوار غارها به صورت نمادها و نقاشیهایی که بیانگر ترسها و آرزوهای درونیاش بوده، پرداخته است. این بیان که در طبیعت ساده انسان ریشه دارد، در طول اعصار مختلف تداوم یافته و با اختراع خط یا پیشرفت فناوریهای روزافزون متوقف نشده است. بلکه سوار بر موج تحول در روشها و ابزار شده تا ایدهها، باورها و احساسات را منتشر کند. همچنین در بسیاری موارد هدف آن تزیین خانهها، مؤسسات و مکانهای عبادت بوده است. نقاشیهای دیواری از مهمترین اسناد تاریخی بهشمار میروند که برای بهدستآوردن اطلاعات ارزشمند درباره تاریخ ملل، شیوههای زندگی و فرهنگهای آنها، همچنین باورها، ادیان و عبادتهایشان به آنها استناد میشود.
امروزه نقاشیهای دیواری به یکی از مهمترین ابزارهای ارتباط جمعی تبدیل شدهاند. برخلاف نمایشگاهها و سالنهای تئاتر که معمولاً توسط علاقهمندان خاص بازدید میشوند، این آثار در فضاهای عمومی به نمایش درمیآیند و پیام خود را مستقیماً بر روی دیوارها به عموم مردم منتقل میکنند. این رسانه مؤثر، برای پیشبرد اهداف سیاسی، اجتماعی یا سایر مقاصد مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین به ابزاری برای زیباسازی شهرها، میدانها و دیوارهای فضاهای عمومی و خصوصی تبدیل شده است. در بسیاری از موارد، نقاشیهای دیواری بهعنوان یک ابزار مبارزاتی موفق نیز عمل کردهاند.
هنر گرافیتی فلسطینی
هنر گرافیتی مدرن در فلسطین به شکل آشکاری با آغاز انتفاضه اول فلسطین (انتفاضه سنگ) ظهور کرد. فلسطین از جمله نخستین کشورهای عربی بود که شاهد پیدایش گرافیتی مدرن بود، جایی که گروههای فلسطینی از این هنر به عنوان یکی از روشهای مقاومت در برابر اشغالگران بهره بردند.

در این دوران، گروههای مختلف برای تسلط بر این رسانه با یکدیگر به رقابت پرداختند و با کشیدن نقاشیها و نوشتن شعارهای میهنی بر دیوار خانهها، مغازهها، کوچهها، محلهها و میدانهای عمومی، فلسطینیان را به مشارکت در فعالیتهای مقاومت ضد اشغال اسرائیل دعوت کردند. هدف این اقدامات تقویت روحیه ایستادگی، ترویج روحیه پایداری و مقابله با سرکوب اشغالگران، تجلیل از شهدا، زندانیان و مجروحان، و افزایش آگاهی ملی بود.
گرافیتی به سلاحی مؤثر در دست گروههای انقلاب فلسطین تبدیل شد، تا جایی که نیروهای اشغالگر به تعقیب نویسندگان و نقاشان این شعارهای دیواری پرداختند، آنان را زندانی و محاکمه و مالکان دیوارها را جریمه نموده و مجبور به پاک کردن اجباری این شعارها کردند.
بدین ترتیب میتوان هنر گرافیتی را در این دوره، هنری مقاومتی دانست که اشغالگر را به چالش کشید. این هنر به رسانهای مؤثر در سطح محلی تبدیل شد که توجه بسیاری از فعالان را به کانونهای درگیری جلب کرد و رسانههای منطقهای و بینالمللی را به واقعیتهای موجود متوجه ساخت.

میتوان گفت گرافیتی در فلسطین از صحنهٔ سنتی سایر هنرها فرود آمد و از دل رنج خیابانهای تحت ستم اشغال سر برآورد تا با امیدهای تودهها پیوند بخورد. هنری فراگیر که محدود به قشر خاصی نبود و با والایی پیام و عمق احساساتش، به هنری والا بدل گشت – هنری که به سایر هنرها بیاحترامی نکرد، بلکه دست بر دردها و دغدغههای مردم نهاد و بر آنچه در خاطرشان میگذشت: کشمکشها، آرزوها و آرمانهایشان. هنری که درِ خانهٔ همهٔ مردم را میکوبید؛ کوچک و بزرگ، غنی و فقیر، فرهیخته و ساده.
هنرمندان با به خطر انداختن جانشان، شبها نقاشی میکردند تا روزها در معرض دید همگان قرار گیرد. پیامی روشن که احساسات واقعی را به رسانههای جهانی میرساند، بیآنکه دست اشغالگر به آن برسد. دیوارها به تریبونی بدل شدند که آماتورها و حرفهایها را گرد هم آورد تا در فضایی باز، آنچه در دل داشتند را بیان کنند. تا جایی که دیوارهای ساختمانها در جریان انتفاضهٔ اول فلسطین به جنگلی انبوه از هنری آگاه و متعهد تبدیل شد که بازتابدهندهٔ شرایط تودههای فلسطینی بود.

از برجستهترین شعارها و نقاشیهای این دوره میتوان به این موارد اشاره کرد:
– نمادها: نقشهٔ فلسطین، پرچم فلسطین، مشعل گرهخورده به عنوان نماد پیروزی، اسلحه کلاشنیکف، حنظله (شخصیت کارتونی نماد مقاومت)، کشتی بازگشت (نماد حق بازگشت آوارگان)، میلههای زندان
– شعارها:
– “فلسطین آزاد و عربی”
– “هیچ صدایی بالاتر از صدای انتفاضه نیست”
– “جاودانگی و شکوه برای شهدای راستین”
– “انقلاب تا پیروزی”
– “آزادی برای زندانیان آزادی”
– “مرگ بر خائنان”
و دیگر شعارهایی که به تشدید مقاومت در برابر اشغال، بسیج مردمی، تحریک و سازماندهی اعتراضات و تعیین روزهای اعتصاب فرا میخواندند. جایی نبود که از این شعارها خالی باشد.
با آغاز انتفاضه الاقصی در سال ۲۰۰۰، دامنه نقاشیهای دیواری گسترش چشمگیری یافت، بهویژه پس از آنکه رژیم اشغالگر اسرائیل اقدام به ساخت دیوار جداییافکن کرد. دیوارهای این سازهٔ نژادپرستانه به بومهای وسیعی برای هنرمندان گرافیتی فلسطینی و حتی بینالمللی تبدیل شدند که از جمله آنها میتوان به رابرت بنکس، هنرمند شناختهشدهٔ بینالمللی گرافیتی اعتراضی اشاره کرد.

این آثار هنری بیانگر پایبندی به اصول و ثوابت فلسطینی، مخالفت با اشغال و شهرکسازی، و ردّ دیوار جداییافکن بودند. آنها چهرهٔ زشت اشغالگری را به نمایش گذاشتند که با زیر پا گذاشتن همهٔ موازین بینالمللی، کوچکترین اعتنایی به اخلاقیات ندارد. هنرمندان در فضایی باز به مقابله با این رژیم برخاستند تا اندیشمندان را به واکنشی احساسی و منطقی فراخوانند؛ واکنشی که هم دلها را خطاب قرار میداد و هم عقلها را.
گرافیتی فلسطینی با بهرهگیری از تنوع رنگها و معانی نمادین آنها، شیوههای بیانی متنوعی را به کار گرفت. هنرمندان از رنگهای انقلابی و جسورانه استفاده کردند تا بر وحشیانهترین وجه این اشغالگر سادیستی تاکید کنند؛ اشغالگری که تمامی زرادخانهاش را به سوی سینههای عاری از هر سلاحی جز حقوق پایمالشده نشانه رفته است. این آثار هنری همچون فریادی رسا، جهانیان را به تماشای چهرهٔ واقعی رژیمی دعوت میکنند که انسانیت را به مسخره گرفته است.

طنز تلخِ تاریخی
آیا میدانستید دیوارهای بتونی که اسرائیل برای ”حفاظت“ و در حقیقت محاصره فلسطینیان ساخت، امروز به گالریِ هنرِ معترضِ جهانی تبدیل شده؟ همانجا که بنکسی نقاشیِ دختربچهای را کشید که کیفِ مدرسهاش را مثل سنگ پرتاب میکند! و هزاران نقش و طرح مختلف دیگر که همگی تبدیل به موزه زنده مردمی تاریخ اشغالگری شده است. در مقابل فریادهای این موزه اشغالگران بیکار ننشستند، طبق دادههای نهادهای بینالمللی سالانه حدود ۲۰۰ گرافیتی فلسطینی توسط اشغالگران اسرائیلی تخریب میشود اما با این حال این نقاشیها تجدید میشوند. اهمیت این موزه زنده تا بدانجا است که شعارها و نوشتههایش تاکنون به ۳۲ زبان جهان ترجمه شده و با جستجویی ساده در اینترنت به مخزن بزرگی از این دیوار نگارهها دست پیدا میکنیم.
در انتها باید گفت قطعا یکی از راههای شناخت قضیه فلسطین میتواند تدقیق و مطالعه دیوارنگارهایی که حالا در هر اردوگاه و شهر فلسطینی به چشم میخورد، باشد.


