ایده‌های کنشگریتحلیل و دیدگاهمردمی سازی و کنشگری

گذری بر مبارزه برای فلسطین

برای آزادی فلسطین چه باید کرد؟

در ایران آنقدر که به مظلومیت آشکار فلسطینیان پرداخته شده، از نحوه مقابله و سناریو‌های شکست اسرائيل حرف زیادی به میان نیامده و جز چند عبارت شعاری کلی، راهبرد مشخصی که ذهن و عمل جوانان و دانشجویان علاقمند به مبارزه با اسرائیل را سامان دهد مطرح نشده است. از طرفی اقداماتی مثل تحریم کالاهای اسرائیلی یا حتی قطع شریان‌های اقتصادی اسرائیل چندان در ایران نه اثربخش است و نه به علل مختلفی برای جمعیت‌های مردمی-دانشجویی ممکن. به همین خاطر در این نوشتار پس از مروری کلی بر روند مبارزه در فلسطین به طرح ایده متفاوتی برای شکست جبهه صهیونیستی می‌پردازیم.

مبارزه ناکامل!

حاج امین الحسینی
حاج امین الحسینی

در طی ۱۰۰ سالی که از خیزش آزادیخواهانه فلسطینیان می‌گذرد، همواره دو مولفه اسلام‌گرایی( درمعنای اسلامیسم و پان اسلامیسم) و ملت‌گرایی(در معنای ناسیونالیسم و پان عربیسم) در منظومه فکری گروه‌های مبارز فلسطینی وجود دارد. در نگاهی کلی آنچه علت تمایز دیدگاه رهبران فلسطینی است میزان اهمیت و همچنین نحوه پیوند این دو مولفه با هم است. به طور مثال شخصیتی مثل حاج امین الحسینی، مفتی بیت المقدس و رهبر جنبش ملی فلسطین در طی سالهای قبل از تاسیس رژیم صهیونیستی، از قدرت رهبری امورات دینی عام مثل مدیریت اوقاف و انتصاب واعظین مساجد و … برای سازمان‌دهی مبارزات مدنی و سیاسی با استعمارگران بریتانیایی فلسطین و جنبش رو به رشد صهیونیستی استفاده کرد. هم‌زمان با فعالیت‌های دینی-سیاسی حاج امین، روحانی مبارز سوری, شیخ عزالدین القسام با روش‌های تبلیغی خاص خود که شامل وعظ در مساجد و ارتباط چهره به چهره با نمازگزار و فعالیت‌هایی از این دست می‌شد دست به تاسیس گروه‌های کوچک زیرزمینی مسلح زد و هدف خود را تامین ۱۰۰۰ سلاح برای شروع رسمی قیام قرار داد. البته در این بین تلاش‌های کوچکتری همانند  اداره عرب هم انجام شد که بیشتر دیدگاه‌هایی بین‌المللی داشتند و به دنبال معرفی مسئله فلسطین برای حکام دیگر کشورها بودند. کسانی همانند حسین خالدی، یا رشید سائغ یا عیسی العیسی چند تن از شخصیت‌های کلیدی این جریان هستند.  با اینکه در دیدگاه این افراد اثر چندانی از تفکر دینی نیست، اما همه آن‌ها از تربیت دینی بهره برده بودند و با

یاسر عرفات، محمود درویش و جورج حبش

موازین اسلامی به خوبی آشنایی داشتند. این تربیت و آشنایی برای بسیاری از رهبران سازمان‌های مارکسیستی هم صادق بود،همانند ابوعلی مصطفی و احمد سعدات، هرچند آنان در مشی مبارزاتی خود مولفه ملی‌گرایی را در صدر قرار دادند و مفهوم اسلامگرایی را کنار گذاشتند. وضعیت جنبش فتح هم چنین بود؛ به رغم اینکه هدف از تاسیس فتح صرفا مبارزه برای آزادی فلسطین، فارغ از هرنوع جهتگیری سیاسی بود، بسیاری از بنیانگذاران فتح همچون صلاح خلف، یاسر عرفات یا خلیل الوزیر یا مستقیما در ارتباط با جنبش اخوان المسلمین بودند و یا از ایده‌های اسلامی این جنبش تاثیر پذیرفته بودند. این روال اندیشه‌ای تا تاسیس جنبش‌های اسلامی فلسطینی در دهه ۱۹۸۰ ادامه داشت. در

فتحی شقاقی
دکتر شهید فتحی شقاقی

سال ۱۹۸۱ فتحی شقاقی راه حل قضیه فلسطین را در تفاسیر سیاسی امام خمینی ره از اسلام دید و بر این مبنا جنبش جهاد اسلامی را تاسیس کرد. چندی بعد شیخ احمد اسماعیل یاسین جنبش مقاومت اسلامی(حماس) را بر اساس دیدگاه‌های جنبش اخوان المسلمین بنیان گذاشت و در حقیقت تبدیل به شاخه فلسطینی اخوان المسلمین شد. هر دو جنبش‌ برای آزادی و استقلال فلسطین قائل به اولویت مبارزه مسلحانه برمبنای تفاسیر اسلام سیاسی از وضعیت جهان اسلام معاصر و نقش مسلمانانند و در حال حاضر جریان مسلط بر مبارزه با اسرائیل هستند. به هر روی مشخص است تا کنون در عرصه میدانی حضور توامان این دو مولفه توانسته پایداری فلسطینیان را تضمین کند اما آیا همین برای پیروزی بر اسرائيل کافی بوده؟

اگر نبودند اسرائیل هم نبود

تقریبا همه جنبش‌های عمده فلسطینی هم سابقه مبارزه مسلحانه  دارند و هم راه مذاکرات سیاسی را آزمودند؛ فارغ از قضاوت درباره درستی یا نادرستی هر کدام از این مشی‌های مبارزاتی آنچه بین همه این تلاش‌ها مشترک بود دخالت قدرت‌های جهانی در جهت عکس خواسته مردم فلسطین است. از ۱۹۱۷ سران صهیونیست با وعده تامین منافع استعماری بریتانیا از حمایت آشکار و نهانش- همانند سازماندهی و تسلیح هاگانا یا تصویب قوانین اداره فلسطین به سود آشکار مهاجرین یهودی- برای تاسیس دولت ملی یهود در فلسطین بهره بردند. سپس با شروع افول قدرت‌ بریتانیا و فرانسه,خصوصا بعد از جنگ جهانی دوم, رو به سمت ابر قدرت جدید یعنی امریکا برگرداندند و با فعالیت‌های تبلیغی عمومی و روایت‌پردازی و همچنین ایجاد شبکه‌های لابی‌گری یهودی معتقد به صهیونیسم به بسط قدرت خود در جامعه و حکومت ایالات متحده پرداختند. قدرت روایت صهیونیستی در جامعه

لیندون جانسون
لیندون جانسون(راست) و لوی اشکول نخست وزیر اسرائیل

امریکایی به قدری بود که در سال ۱۹۶۷ و ایام جنگ‌ ۶ روزه، نهادهای مردمی امریکایی با شعار حمایت از مظلوم به جمع‌آوری کمک‌ برای اسرائیل در خیابان‌های نیویورک مشغول بودند! در حالی که بنابر اسناد خارج شده از طبقه‌بندیوزارت خارجه امریکا در همان ایام جامعه اطلاعاتی امریکا یقین به برتری اساسی ارتش اسراذیل نسبت به دول متزلزل عربی داشت. از طرفی سیاستمداران و رؤسای جمهوری امریکا-بخصوص از دوره لیندن جانسون به بعد- وقتی متوجه  پذیرش روایت صهیونیستی از قضیه فلسطین توسط افکار عمومی و همچنین تامین منافع حلقه‌های قدرت اطرافشان توسط صهیونیست‌ها شدند، از هیچ کمک و حمایتی از اسرائیل دریغ نکردند؛ چرا که بدنبال رای مردم و موافقت نخبگان سیاسی و اقتصادی بودند. هرچند اندک سیاستمدارانی مانند جان اف کندی که بخاطر تجربیات شخصی مواضعی متفاوت و معتدلتر نسبت به قضیه فلسطین داشتند هم در سپهر سیاسی امریکا ظاهر شدند، اما درک سیاسی جریان غالب  در ایالات متحده، باعث حمایت تمام عیار از اسرائیل می‌شد. این الگوی رفتار‌ صهیونیست‌ها با همه مراکز قدرت بود؛ دقیقا همانند آنچه در ارتباطات خود با بریتانیای عصر استعمار داشتند: روایت پردازی برای مردم و تامین منافع نخبگان موثر. همواره در طی مبارزات ضد صهیونیستی اگر حمایت‌های مالی، دیپلماتیک و حتی نظامی قدرت‌های بزرگ نبود اثری از اسرائیل باقی نمی‌ماند و چه بسا اصلا تشکیل نمی‌شد.

روایت فلسطینی و مردم

بدیهی است که مقاومت فلسطین قدرت و اصلا اراده جدی رقابت با جنبش صهیونیسم در عرصه لابی‌گری و تغییر انتخاب نخبگان سیاسی و اقتصادی قدرت‌های حامی اسرائیل و اختصاصا ایالات متحده را ندارد؛ اما آنچه نقطه مزیت مقاومت فلسطین محسوب می‌شود واقعیت رویدادهای فلسطین است. رویدادهایی که به وضوح در آن‌ها ارزش‌های مقبول جوامع غربی زیر پا گذاشته شده است. امروز به لطف فضای مجازی تصاویر بسیاری از فلسطین به مردم دول حامی اسرائیل رسیده و نسبت به گذشته، «روایت فلسطینی از فلسطین» مقبولیت قابل توجهی در بین مردم جهان پیدا کرده، اما هنوز غلبه با روایت صهیونیستی است. به هر روی تقریبا تمام ساختارهای سیاسی قدرت‌های حامی اسرائیل وابستگی جدی به مشروعیت مردمی دارند و در حقیقت میزان مشروعیت مردمی یک تصمیم مشخص دولتی رابطه مستقیم با اجرا یا عدم اجرای کامل آن تصمیم دارد.

جنگ در عقبه جبهه

 توان سیاسی قدرت‌های حامی اسرائیل در عرصه سیاست داخلیشان را باید به عنوان عقبه جبهه اسرائیل دید و وجود بی‌ثباتی و مخالفت مردمی با حمایت از اسرائیل را ضربه جدی به رکن اصلی بقای صهیونیست‌ها در سرزمین فلسطین دانست. مجاهدین مسلح و مردم غزه توانستند با ایستادگی چهره واقعی صهیونیسم را نمایان سازند اما هنوز روایت واقعی و منطبق با ارزش‌های غربی بقدر کافی در عقبه جبهه صهیونیستی ارائه نشده است و تنها گروه‌های دانشجویی و چند نهاد مردمی این روایت را پذیرفته و در راستای ان اقداماتی انجام می‌دهند؛ البته همین اقدامات هم آنچنان موثر بود که دولت بایدن را حداقل در ظاهر مجبور به عقب نشینی از برخی حمایت‌های آشکار از اسرائیل کرد و عرصه برای تاخت و تاز صهیونیست‌ها تا حدودی تنگ شد. علی ایحال آنچه می‌تواند به عنوان راهبردی جدید برای مقابله با صهیونیسم در دستور کار گروه‌های دانشجویی و نهادهای مردمی قرار گیرد، تمرکز بر اشاعه روایت فلسطینی از فلسطین برای مردم کشورهای

یک معترض در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۱ پس از کشته شدن نزار بنات، فعال حقوق بشر (AFP) با نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین مواجه شد.

حامی اسرائیل و اختصاصا امریکاست. شناخت ذهن امریکایی، آشنایی با ساختار اجتماعی-سیاسی امریکا، درک علم ارتباطات و رسانه( و نه صرفا توانایی تولید محتوا!)، شناخت جایگاه صهیونیست‌ها در جامعه امریکایی و در نهایت شناخت صحیح روایت فلسطین و تکثر آن از لوازم ضروری قدم نهادن در این مسیر است؛ همچنین نباید استفاده از ظرفیت‌های بسیار دانشجویان مقیم ایران را برای پیشبرد این هدف از نظر دور داشت. بخاطر گستردگی دانش مورد نیاز برای اقدامات اثربخش، در قدم اول تشکیل کارگروه‌های مطالعاتی توسط دانشجویان و اساتید رشته‌های مرتبط( مانند علوم ارتباطات، مطالعات امریکا و مطالعات فلسطین) برای تامین مبانی نظری مستحکم ضروریست. با توجه به امکاناتی که این سالها برای تولید و مهندسی انتشار در نهاد‌های تبلیغی گرد آمده، پس از تامین مداوم مبانی نظری لازم، اقدامات بعدی به مراتب سهل الوصول‌تر خواهد بود. 

اقدام ما

مردم فلسطین با تکیه بر دو مولفه‌ای که در بخش اول ذکر شد توانستند در سرزمین خود باقی بمانند و در جبهه رویارویی سخت دوام بیاورد و واقعیت‌های جهانی را به رخ همه بکشند و چالش‌های جدی برای استعمار ایجاد کنند. بر ما است که قصه واقعی این بقا را برای همه و خصوصا مردم دولت‌های‌ حامی اسرائیل بیشتر و بیشتر- به زبان خودشان!- بازگو کنیم. این بازگو کردن نه فقط رساندن ندای مظلومین به دیگران که با هدف فشار بر عقبه جبهه اسرائیل-که فضای سیاسی و اجتماعی قدرت‌های حامی اسرائیل است- باید صورت گیرد تا بدین شکل بر تصمیمات کلان این کشورها درباره اسرائیل تغییراتی ایجاد شود.

نوشته حسین راهداری به تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۳

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا