ابعاد پاسخ موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل
سخنرانی دکتر ابراهیم متقی در نشست بازتاب و ابعاد منطقهای و بینالمللی تنبیه اسرائیل
به تاریخ ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۳ در ساختمان جمعیت دفاع از ملت مظلوم فلسطینی نشست بازتاب و ابعاد منطقهای و بینالمللی تنبیه اسرائیل برگزار شد یکی از سخنرانان این نشست دکتر ابراهمی متقی استاد و رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که مشروح سخنرانیشان در این نشست به شرح زیر است:
بحث درباره اقدامات ایران و اسرائیل در سیاست بین الملل تابعی از رویکردهای روابط بین الملل است
قاعده اول روابط بین الملل «قدرت با قدرت کنترل و متوقف میشود»، است.دومین قاعده بیانگر این موضوع است که دربرابر بازیگرانی که سیاست قدرت محور دارند اگر مصالحه یا سازش داشته باشید این رویکرد منجر به تغییر رفتار دیگری نخواهد شد بلکه رفتار دیگریِ قدرت محور مبتنی بر این ادراک است که بازیگر حریف قدرت کافی پاسخگویی نداشته و به همین دلیل از سیاست انفعال و سازش بهره گرفته.
بر اساس این قواعد بنیادین، مبنای اصلی تفکر راهبردی ج.ا. ایران که در اندیشههای مقام معظم رهبری انعکاس دارد، اصل تهدید دربرابر تهدید است. تفکر ایرانی مبتنی بر ضربه دوم است و امریکا و روسیه و انگلیس و… مبتنی بر ضربه اول است. ولی چینیها و ایرانیها انگارهشان انگاره تدافعی است و با قالبهای مبتنی بر بازدارندگی پیوند پیدا میکند. بنابراین آنچه در عملیات انتقامی ایران رخ داد اولا مبتنی بر ماده ۲ منشور ملل متحد بود چرا که اقداماتِ تنبیهیِ در چارچوبِ self-help، مورد تایید است. ایران تمایلی به کاربرد قدرت نداشت در شش ماه گذشته اسرائیل بسیاری از بچههای نیروی قدس و حزب الله و فرماندهان حماس را شهید کرد، رویکردی که رهبری در ۱۱ اکتبر داشتند در اصل این بود که اسرائیل یک بازیگر تهاجمی است و منطقه را غصب کرده و الگوی کنشش معطوف به توسعه بحران است اما ایران در ارتباط با اقدامات اسرائیل هیچگونه دخالتی نداشته و این به این معنا نیست که یاران از مقاومت حمایت کند یا حمایت نکند، این رفتار یک راهبرد کلان جمهوری اسلامی است. اما بازیی که در فضای منطقه وجود دارد، غربیها واژهای که به کار میبرند واژه proxy group و proxy war یا client group است؛ این واژهها و مفاهیم برای توصیف رابطه ایران و مجموعههای مقاومت صحیح نیست؛ چه در الگوی کنش و چه در ذهنیاتی که وجود دارد. وقتی که حرف از proxy group یا گروه نیابتی است یعنی این گروهها هرچه که ما می گوییم انجام میدهند اما وقتی که میگوییم گروههای هویتی یعنی اینکه ما از تو حمایت میکنیم ولی کنشگریات مبتنی بر ذات و مطالبات خودت است. واقعیت این است که ایران حمایت را انجام میدهد اما کنشگری در یک سطح تاکتیکی و به اراده خود گروههای مقاومت است به طور مثال حزب الله لبنان تمایلی نداشت که وارد جنگ پر شدت با اسرائیل شود و خیلی خویشتن داری کرد.
به نظر من با ورود ایران به این درگیری ایمنی بیشتر-نه ایمنی تمام- برای گروههای هویتی منطقه حاصل میشود.
ایران به گونهای اجتناب ناپذیر درگیر این اقدامات شد.خویشتن داری ایران یک خویشتن داری شش ماه بلکه شاید چهار ساله است ولی وقتی شرایط به نقطه عطف میرسد بازیگری که نقش قدرت منطقهای را دارد باید درگیر منازعه شود. واقعیت این است که سرنوشت جنگ غزه در غزه مشخص نمی شود و حتی در شورای امنیت هم سرنوشتی شکل نخواهد گرفت. سرنوشت در میدان مشخص میشود و برای این باید قدرت بازدارندگی داشته باشی. نکتهای که وجود دارد این است که اولا قدرت بازدارندگی ایران، قدرتی نسبی است و دوما قدرت بازدارندگی ایران متعارف و نامتقارن است و این با مفهوم بازدارندگی هسته ای که برای قدرتهای بزرگ مطرح میشود بسیار متفاوت است.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که ساخت اجتماعی و حوزه تصمیم گیری ایران در وضعیت تردید و ابهام قرار داشت. البته در ذات موضوعات راهبردی ابهام وجود دارد. یکی از شاخصهای موضوعات امنیتی- راهبردی عدم اطمینان و عدم قطعیت است. در فضای عدم اطمینان باید ریسک پذیری بود و برای ریسکپذیری باید اراده عمل یا کنشگری (will of action) داشت و این اراده خوشبختانه در بخشی از حوزه حاکمیت و ساخت اجتماعی-سیاسی ایران وجود دارد.
ایران اراده کنشگری را دارد و مبتنی بر نوعی توکل بر خداست که در ذهن راهبردی خود حضرت آقا تبلور پیدا کرده و در دورانهای مختلف آبدیده شده. من بر اساس تجارب خودم میگویم که در هر حوزه زندگیتان اگر اراده معطوف به کنشگری و تصمیم گیری داشته باشید، هزینهاش کمتر از تصمیم نگرفتن و انفعال است. خودت اگر برای خودت تصمیم نگیری دیگران برایت تصمیم می گیرند.
این تفکر حضرت امام بود و الان تفکر رهبری است که حالا اگر می خواهیم کشته شویم چرا کنشگر نباشیم؟ چرا منفعل باشیم؟
بنابراین فضای جنگ غزه در شرایط ابهام قرار داشت و قضاوت جهان عرب نسبت به ایران این بود که ایران قدرتی ندارد و فقط به دیگران میگوید بزن. برخی مواقع کسی که امر به زدن میکند باید خودش هم بزند، دیگران هم وارد شوند. و این کنش انجام گرفت.
تسلیحات برای این تولید نمیشوند که نگه داشته شوند!
ارزش قدرت در کاربرد قدرت است. اگر ذهنیت را تبدیل به یک تکست یا انگاره و گفتمان نشود که ارزشی ندارد. قدرت در صحنه منطقهای هم باید به کار گرفته شود یعنی ابزار هر موقع و منطقی دقیق به کارگرفته شود، قدرت شکل گرفته. هر چوبی که قدرت نیست بلکه دقت در بکارگیری و اثر بخشیاش مهم است که اگر اینطور باشد هم حقانیت و هم مشروعیت لازم را حاصل میکند.
قدرت ایران در چارچوب جنگ غزه در فضای منطقهای در حال تزلزل و کاهش بود و اثر بخشیاش فرو میریخت چرا که اسرائیلی ها توانستند با نسل کشی، ساخت اجتماعی معمول یک جامعه را تبدیل به وضعیت از جا کندگی(dislocation) کند ولی این اقدام ایران باعث شد که دوباره اراده و روحیه به آن جامعه برگشت. دیروز در دانشکده خود ما دانشجوی فلسطینی که داریم- که اتفاقا انگارههای انتقادی هم دارد- از این اتفاق بسیار خوشحال بود.
مشروعیت ایران نکته دیگری است. جهان اسلام سالهاست اراده لازم برای کنشگری ضد اسرائیل را نداشت ولی الان ایران با عملیات ترکیبیِ مرکب از چهار جبهه این شرایط را تغییر داد.
امروز که این عملیات در شرایط اثربخش قرار گرفته این بازی به وجود آمده که ۹۹ درصد برخورد هواگردها و موشکها برخوردی نداشته!اصلا ۱۰۰ درصد برخوردی نداشتیم ولی همین اراده شلیک، ۵۰ درصد قدرت است و دوم اینکه دقیق شلیک شد و سوم اینکه از ابزارهای مختلف بهره گرفتی و نکته چهارم اینکه حوزه اجتماعی و اقتصادی را هدف نگرفتی همه اینها نشان دهنده قدرت است و ابزارت را در قطعیت عقلانی و به طریق اولی راهبردت را در وضعیت عقلانی قرار دادی.
بعضی از تصمیمگیریهای ما بسیار خوب است اما این به معنی این نیست که همه الگوهای رفتاری ما خوب است مثلا اقدام اربیل و پاکستان ارزش کنش راهبردی ما را پایین آورد. خرشف گفت گفت اگر میخواهی یک مگس رو بکشی احتیاج به پتک و سندان نیست، یک مگسکش کافی است.ابزار وقتی منطقی به کار گرفته شود خودش بخشی از قدرت و اعتبار است و در این عملیات موشکی دقیق و منطقی به کاربرده شد.
اما آیا موضوع تمام شده؟ به هیچ وجهه
جنگ ضد جهان اسلام و راهبرد اسرائیل برای توسعه قدرت ادامه دارد.
به چه دلیل؟ به این دلیل که تبیین رفتار یک بازیگر را در قالب دو مولفه انجام میدهیم: اول هستی شناسانه و دوم معرفت شناسانه است
هستی شناسانه: آیا ذات و اندیشه اسرائيل تغییر پیدا میکند؟ به هیچ وجه و قطعا راهکارهایی پیدا میکند که آسیب پذیریاش را ترمیم کند. اسرائیل ذاتش بر کنش تهاجمی است و اولی بار در سیاست بین الملل است که دید ایران هم از قابلیتهای ابزاری برخوردار است و هم اراده لازم کنشگری را دارد و متحدینی دارد که عملیات مرکب را حاضرند انجام دهند. بایدن همین نکته را مطرح کرد و به نتانیاهو گفت همین که شما عملیات ایران رو مهار کردید این برای شما پیروزی است و ادامه ندهید. اگر ما اراده کنش نداشتیم و یا اگر سلاحها کمتر از ۳۰ درصد به هدف خورده بود این وضعیت پیش نمیآمد.
و نکته آخر اینکه عقلانیت ایران فقط عقلانیت ابزاری مبتنی بر موشک و پهپاد نبود. برای جنگ اقدامات تعریف شده و برنامه داشت و مشخص که اقداماتش دقیقا پاسخ به چه اقداماتی است؛ این به اون در!
حالا بحث این است که اسرائیل چه اقدامی انجام میدهد. امریکاییها به این جمعبندی رسیدند که اگر اسرائیل اقدامات واکنشی را انجام بدهد، ایران هم اقداماتش را دوباره از سر میگیرد. اسرائیل به این نتیجه رسید که تساعد بحران آسیب پذیری اجتماعی و صنعتی و اجتماعیاش را بیشتر میکند
بنابراین در دیدگاه مورگنتایی کنش ایران در وضعیت موجود، سیاست نمایش قدرت بود و این نه امر انتقامی و نه غریزی است. و برای این است که حرف متوجه شود خیابان یک طرفه در سیاست بینالملل وجود ندارد.
بنابراین الگوی رفتاری اسرائیل را انتظار نداشته باشید تمام شده باشد و ترور و تخریب و… ادامه خواهد یافت ولی برای مدتی زدنهای تاسیسات و مقامات رسمی و نهادهای ایرانی فریز میشود. همین که در فضای پرمخاطره امنیتی خاورمیانه بتواند ضریب امنیتی خودش را ارتقا دهد و در فضایی با حضور قدرتهای بزرگ مثل امریکا و اروپا و تا حدی روسیه به تواند مبتنی بر اراده و ابزارهای خودش اقدام کند چیز بزرگی است. این یک بحث جدی در روابط بین الملل است که هر دولت(state) برای بقای خودش باید خود یاری(self-help) داشته باشد در ایران این خودیاری و اتکا به خود وجود دارد.
خودیاری، شبکه، انعطافپذیری و طراحی کنش تاکتیکی به نظر من چهار شاخص اصلی و بنیادین ایران در رابطه با عملیات انتقامی ایران از اسرائیل است.
تهیه و تنظیم توسط وبسایت فلگشت/